- سیاه سنبل (سیا سُمْ بُ)
سیسنبر. (ناظم الاطباء). رجوع به سیسنبر شود
معنی سیاه سنبل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیسنبر، گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند
عبس، سوسنبر، هرفولیون
عبس، سوسنبر، هرفولیون
(یَهْ سُمْ بُ)
لغت نامه دهخدا
سیسنبر است و آن سبزی باشد میان پودنه و نعناع. (آنندراج) (برهان). ریحانی است خوش بو که دفع زهر عقرب کند و معرب آن سیسنبر است. (فرهنگ رشیدی) :
نیشی که بزد عقرب زلفت بدل من
زهرش به سیه سنبل خط تو دوا یافت.
اورمزدی (از فرهنگ رشیدی).
رجوع به سیاه سنبل و سیسنبرشود
نیشی که بزد عقرب زلفت بدل من
زهرش به سیه سنبل خط تو دوا یافت.
اورمزدی (از فرهنگ رشیدی).
رجوع به سیاه سنبل و سیسنبرشود
(جَ گَ)
لغت نامه دهخدا
جنگل انبوه و با درختان کهن. مقابل تنک جنگل، سفیدجنگل، کله جنگل، کوسه جنگل. (یادداشت بخط مؤلف)
(سیا سَ)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی است در جرجان و چشمه ای است در آن موضع که بهمن نام دارد و اگر جمعی از آن چشمه آب بردارند و یک شخص از ایشان پای بر کرمی که در همان جا میباشد بگذاردآب همه آن مردم تلخ میشود. (برهان) (از آنندراج)
سالی که در آن امساک باران واقع شود، (آنندراج)، خشک سال، (غیاث اللغات)، سال بسی بی باران، (ناظم الاطباء) :
یک برگ سبز و یک گل سوری ببار نیست
در این سیاسال امید بهار نیست،
شیخ علینقی کمره ای (از آنندراج)
یک برگ سبز و یک گل سوری ببار نیست
در این سیاسال امید بهار نیست،
شیخ علینقی کمره ای (از آنندراج)
(سِ سُمْ بُ)
لغت نامه دهخدا
سوسنبر و آن سبزی باشد میان پودنه و نعناع زیرا که چون پودنه را دست نشان کنند سوسنبر شود و آنرا سی سنبر نیز گویند. (برهان). اسم فارسی سیسنبر است. (فهرست مخزن الادویه)
گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و به عرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر
